WHO IS HUSAYN WHO IS HUSSAIN WHO IS HUSSEIN WHO IS HUSSAYN

WHO IS HUSAYN WHO IS HUSSAIN WHO IS HUSSEIN WHO IS HUSSAYN

یا اباعبداللّه♥️ هرگز فراموش نمی‎کنیم از آن ساعتی که خواستی از خواهرت زینب♥️ جدا شوی...
WHO IS HUSAYN WHO IS HUSSAIN WHO IS HUSSEIN WHO IS HUSSAYN

WHO IS HUSAYN WHO IS HUSSAIN WHO IS HUSSEIN WHO IS HUSSAYN

یا اباعبداللّه♥️ هرگز فراموش نمی‎کنیم از آن ساعتی که خواستی از خواهرت زینب♥️ جدا شوی...

Some parts of Ziyrat al-Nahiya(2)

IN THE NAME OF GOD

The enemy then surrounded you from all sides,

 weakened you by inflicting wounds,
 prevented you from taking any repose,
 and you had no helper remaining.
 You were bereaved yet patient,
 defending your women and children,
 until they caused you to fall from your horse.
 You fell to the ground, wounded,
 horses trampled you with their hooves,
 tyrants raised their swords against you,
 the sweat of death appeared on your forehead,
 and you continually clenched and unclenched your hands,
 secretly gazing upon your caravan and tents,
while trapped by yourself away from your children and family.
(At that time,) your horse distractedly galloped towards your camp, neighing and crying.
 When the women saw your horse distraught,
 and observed your saddle contorted,
 they came from the tents,
 disheveling their hair,
 striking their now unveiled cheeks,
 calling you by lamenting and wailing,
 being humiliated after being honored,
 hastening to where you lay wounded.
 At that time Shimr (L) was sitting on your chest,
 quenching his sword with (the blood of) your throat,
 grabbing your beard with his hand,
 as he slew you with his sword.
 Your faculties faded,
 your breath became shallow and ceased,
 and your head was raised onto a spear.
 Your family were captured like slaves,
 bound with iron chains atop camels,
 with midday heat scorching their faces.
 They were driven across deserts and wastelands,
 with their hands chained to their necks,
 and were paraded around the markets.
 Woe be unto the wicked transgressors!
Certainly, by killing you, they have killed Islam


پس دشمنان ازهمه طرف به تو هجوم آوردند، و تورا بسبب زخم ها و جراحتها ناتوان نمودند،
و راه خلاص و رفتن  برتو  بستند، تاآنکه هیچ یاورى برایت نماند،
ولى توحسابگر(عمل خویش براى خدا)و صبوربودى،
اززنان وفرزندانت دفاع وحمایت مینمودى،
تاآنکه تورااز اسبِ سوارى ات سرنگون نمودند، پس با بدن مجروح برزمین سقوط کردى،
درحالیکه اسبها تورا با سُم هاى خویش کوبیدند،
وسرکشان باشمشیرهاى تیزِشان برفرازت شدند،
پیشانىِ تو به عرقِ مرگ مرطوب شد،
ودستانِ چپ و راستت به باز و بسته شدن در حرکت بود ،
پس گوشـه نظرى به جانب خِیام و حَرَمَت گرداندى،
در حالیکه از زنان و فرزندانت(روگردانده)به خویش مشـغول بودى،
اسبِ سوارى ات با حال نفرت شتافت، شیـهه کشان بجانبِ خیمه ها رو نمود،
پس چون بانوانِ حَرَم اسبِ تیزپایت را خوار و زبون بدیدند، و زینِ را براو واژگونه یافتند،
ازپسِ پرده ها(ىِ خیمه) خارج شدند، درحالیکه  گیسوان برگونه ها پراکنده نمودند،
بر صورت ها طپانچه مى زدند و نقاب ازچهره ها افکنده بودند،
و بصداى  بلندشیون میزدند،و از اوجِ عزّت به حضیض ذلّت درافتاده بودند،
وبه سوىِ قتلگاه تو مى شتافتند،
درحالیکه شِمرِملعون برسینه مبارکت نشسته، وشمشیرخویش رابرگلـویت سیراب  مینمود،
با دستى  مَحاسنِ شریفت را درمُشت می فِشرد،(و بادستی) با تیغِ سر ازبدنت جدا مى کرد،
تمامِ اعضاوحواسّت ازحرکت ایستاد، نَفَسهاىِ مبارکت درسینه پنهان شد ،
وسرِمقدّست برنیزه بالارفت،
اهل وعیالت چون بردِگان به اسیرى رفتند، ودرغُل وزنجیرآهنین برفراز ِشتران دربند شدند،
گرماى (آفتابِ) چهره هاشان مى سوزاند ، درصحراها وبیابانها کشیده می شدند،
دستانشان به گَردَنها زنجیرشده، درمیان بازارها گردانده می شدند،
اى واى براین سرکشان گناهکار!، چه اینکه باکُشتنِ تواسلام را کُشتند...

نظرات 0 + ارسال نظر
امکان ثبت نظر جدید برای این مطلب وجود ندارد.