In The Name of God
Even though I haven't seen you, but you are a novelty to me...
با اینکه تو را ندیده ام... اما هزار بار برایم آشنایی...
What can I do? I long to see you...
دلم هوای تو کرده بگو چه چاره کنم ...
Rise and shine, humanity is moving toward abyss
طلوع کن که بشر رو به غروب است
Your absence is melting our hearts,
هجران روی تو دل ما را مذاب کرد
It is your love that sustains our impatient hearts...!
مهر شما قرار دل بیقرار ماست...!
Just like the reflection of the moonlight on the well, you are in my heart, but there is a great distance between us.
مثل عکس رخ مهتاب که افتاده در آب
در دلم هستی و بین من و تو فاصله هاست...
I wind forward my clock, maybe just maybe your arrival becomes that much sooner
ساعتم را جلو میکشم/ شاید به آمدنت نزدیکتر شوم
There was supposed to be a man coming, a man made of all blessings and lightness. Alas, mankind has forgotten this meeting and no one awaits him at this time.
مردی قرار "بوده است" بیاید، مردی از تبار نور، اما گویی مردم قرارشان را از یاد بردند و کسی اینجا منتظر آمدنش نیست