جملات پیشنهادی _29

IN THE NAME OF GOD

Advocates of Yazid attempted to stop you by all means,but they couldn’t,

You became indelible.

یزیدیان با تمام قوایشان همه کار کردند تا تو را محو کنند... اما نشد

.

.

.

Hearing from Husayn is a chance to think about a person who’s sacrificed all he had for the love of God

بودن در مجلس حسین فرصتی است برای انس و اندیشیدن در مورد کسی که تمام آن چه را که داشت ، فدای عشق خدا کرد

.

.

.

.

A heart filled with the love of Husayn isn’t able to love anyone else,and a tongue that’s truly called his name,can’t say indecent words.

قلبی که عشق حسین را در خود جای داد، در به روی اغیار میبندد.و زبانی که حسین را صدا زد ،راضی به بیان هر سخنی نمیشود.

.

.

.

.

You’ve broken all the rules of battle!when you were whispering prayer for the enemy,who was filled with grudge and hate,through the hardest moments.

قواعد نبرد را به هم زده ای! وقتی برای دشمنی که تمام وجودش کینه بود،زیر لب دعا می کردی.

.

.

.

.

Your body fell apart …may we be sacrificied for you Husayn…A heavy grief is on our heats for you Husayn.

پیکرت صد پاره شد خواهر فدایت یا حسین!

کوه غم بر دوش دارم در عزایت یا حسین!

.

.

.

.

Oh Zuljanah

You came back alone … where is your rider?

Don’t make us more nervous… tell where our Imam is…

ذوالجناحا!کو حسینم؟ بی سوارت امدی؟

خون به دلهامان مکن!مولای ما اکنون کجاست؟

.

.

.

.

For the sake of religion you devoted your everything bravely,Not even keeping your six_month_old baby

تو با همه دار و ندار خود ،با خصم دین مردانه جنگیدی

شش ماه ات را هم فدا کردی،در راه حق،بی هیچ تردیدی

.

.

.

.

Oh God help me,the harem people are thirsty

Take my hands and legs away,but not the pitcher

یاری ام کن ای خدا!اهل حرم لب تشنه اند

دست و پایم را بگیر،این مشک را از من نگیر

.

.

.

.

Oh water ,how could I wet my throat with thou…

While the little kids of my Husayn are parched

اخر چگونه تر کنم از تو گلو را

وقتی که طفلان حسینم تشنه کامند!